Translate

۲۴ بهمن ۱۳۹۷

تنِ مرد ...


این شعر را  برای تظاهرات اخیر ایران سروده ام سپیده کرامت بروجنی

دلا می بینی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر بر می آورد
ز هر خونِ دلی سروی قد بلند می آورد
ز سرو های بلند قهری آشفته می آورد
آیینه دلی باب می شود 
اشکی گریان می شود
بادی طوفان می شود
سیلی هیران می شود
ز ویرانه ها آشوب بلوا می شود
ز بلوا ها ندا ها فریاد می شود 
ز فریاد ها ستم ها بیداد می شود
ز بیداد ها فردا ها بیدار می شود 
بالا پایینی ها از کوه تا چمن
قطع و بُت ریزی در دشت و دمن
همه ی صحرا ها گل برآشفته می روند
همه ی دریا ها باران ندیدی می روند
باد و باران کوه و بُت همه اتحاد ما
میخوانیم برای وطن خاک پا به پای ما
آتشِ مسجد و دودِ فرزانگی
ستمگری باز بود بر سرِ بیچارگی
غمِ من غمِ مرد مرگِ تن
مرد تن می دهد برای وطن

ده سال زندان برای معلم کرد به جرم تدریس به زبان مادری به دانش آموزان

#زهرا_محمدی، معلم ۲۹ ساله رو به جرم تدریس زبان کردی به بچه‌ها به ده سال زندان محکوم کردن و جرمش رو «تشکیل دسته و جمعیت با هدف بر هم زدن امن...